مهر دیدی که به برهم زدن چشم رسید؟!
یادداشت کوتاه پاییزی / تابستان با گرمای سوزان و تابش بی امان خورشید روز های پایانی خود را سپری می کند و آرام آرام جایش را به پاییز دل انگیز می سپارد. اعجاز رنگها را در این فصل میبینی؟ جادوی گوش نواز باد و باران را میشنوی؟
پاییز زیبا و هزار رنگ و هزار چهره از راه می رسد و ما را به هوای آن خدایی می برد که خالق این همه لطف و زیبایی و نقش و نگار است... خدایی که از هر انگشت خدایی اش هزار هزار زیبایی می بارد و پاییز را با هزاران منظور می آفریند تا من و تو را کمی بیشتر در فکر فرو برد.
پاییز با رخساره های رنگارنگ یک بار دیگر از راه رسید تا با خزان طبیعت و ریزش برگ های پاییزی در خیابان ها و کوچه باغ ها حال و هوای متفاوتی به طبیعت ببخشد.
آری پاییز شاه بیت رنگهاست. فصلی که خش خش برگ های زرینش ملودی شاهکارترین سمفونی طبیعت را مینوازد. در فصل پاییز به هرسوی که بنگری لایه ای از برگ های زرد و نارنجی چشمانت را خیره می کند و قدم که می زنی نوای خش خش برگ های درختان گوش ات را می نوازد.
در پاییز بعضی روزها خورشید جای خود را به ابرها می سپارد و به او اجازه میدهد که ببارد تا جانی دوباره به زمین خشک ببخشد. صدای شرشر باران هم نغمه گوش نوازی در پاییز است. در آذر هم انارها ترک میخورند و با طعم شیرینی که دارند، خاطره خوشی از پاییز بر دل میگذارد. اینها هم تابلوی بینظیری از لطف و مهر خداست.
در مهر تخته سیاه ها بی صبرانه منتظرند تا دست های صمیمی معلمی مهربان، لبریز واژه های دوستی شان کند تا عشق با لبخندی ناگزیر، بر لب های کوچک دانش آموزان بنشیند .
کاش میشد همه فصلها را با زبان مهر ترجمه کرد. مهری که با آغازفصل پاییز خود را در دل همگان جای کرده است.
این شاهکار زیبای خلقت را به نظاره مینشینیم و سر سجده بر آستان آن بی مثالی مینهیم که آفریننده تمام این زیباییهاست. / شاید وقتی دیگر
هادی شفیعی
ارسال به دوست