مهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت ؟!
هادی شفیعی / پاییز اعجاب انگیز آرام آرام و دامن کشان رخت بر می بندد و جایش را به زمستان سرد می سپارد. معجزه رنگها را در این فصل میبینی؟ جادوی گوش نواز باد و باران را چه؟
پاییز شاه بیت رنگهاست. فصلی که خش خش برگ های زرینش ملودی شاهکارترین سمفونی طبیعت را مینوازد. زیبایی های طبیعت ایران پایانی ندارد. چه نقاش زبر دستی است این نقاش روزگار که این چنین طبیعت را با جلوه های رنگارنگ آراسته است.
پاییز با رخساره های رنگارنگ و ریزش برگ های زرین و طلا گونه در خیابان ها و کوچه باغ ها، کوله بارش را می بندد و به دیدار زمستان می رود تا یک عمر دلواپسی های خود را با او تقسیم نماید. در پاییز به هرسوی که بنگری لایه ای از برگ های زرد و نارنجی چشمانت را خیره می کند و قدم که می زنی نوای خش خش برگ های درختان گوش ات را می نوازد.
در پاییز بعضی روزها خورشید جای خود را به ابرها می سپارد و به او اجازه میدهد که ببارد تا جانی دوباره به زمین خشک ببخشد. صدای شرشر باران هم نغمه گوش نوازی در پاییز است. در آذر هم انارها ترک میخورند و با طعم شیرینی که دارند، خاطره خوشی از پاییز بر دل میگذارند. اینها هم تابلوی بینظیری از لطف و مهر خداست؛
کاش میشد همه فصلها را با زبان مهر نوشت و با زبان مهر ترجمه کرد. مهری که با آغاز فصل پاییز خود را در دل همگان جای کرده است.
مهری که تخته سیاهش، بی صبرانه منتظربودند تا دستان صمیمی معلمی مهربان، لبریز واژه های دوستی شان کند تا عشق با لبخندی ناگزیر بر لب های کوچک دانش آموزان بنشیند.
و به قول آن شاعر شاهرودی که می گفت:
مهردیدی که به برهم زدن چشم گذشت....
یاهمین سال جدید.... بازکم مانده به عید
این شتاب عمراست ... من و تو باورمان نیست که نیست
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد و این شاهکار زیبای خلقت را به نظاره بنشینیم و سر سجده بر آستان آن بی مثالی بگذاریم که آفریننده تمام این زیباییهاست./ شاید وقتی دیگر
ارسال به دوست